تو سط علی جمعه مظفری یاداشت شد
***پسر خان و پسر فقیر ***
خانزاده بر سری قبر پدر خود نشسته بود و با فقیر زاده ای مناظره و گفتگو میکرد خانزاده میگفت قبری پدر من دارای مقبره خوب و رنگارنگ و با فرش رخام وخشت فیروزه ای درست شده است و تا بوت زیبا دارد ولی بر قبر پدر تو جز چند دانه خشت ویک مشت خاک چیزی دیگری نیست فقیر زاده به او پاسخ داد که تا پدرت از زیر این سنگ های سنگین بر خیزد پدر من وقت به بهشت رسیده است !! خر که کمتر نهند بروی بار بی شک آسوده تر کند رفتار
***پسر خان و پسر فقیر ***
خانزاده بر سری قبر پدر خود نشسته بود و با فقیر زاده ای مناظره و گفتگو میکرد خانزاده میگفت قبری پدر من دارای مقبره خوب و رنگارنگ و با فرش رخام وخشت فیروزه ای درست شده است و تا بوت زیبا دارد ولی بر قبر پدر تو جز چند دانه خشت ویک مشت خاک چیزی دیگری نیست فقیر زاده به او پاسخ داد که تا پدرت از زیر این سنگ های سنگین بر خیزد پدر من وقت به بهشت رسیده است !! خر که کمتر نهند بروی بار بی شک آسوده تر کند رفتار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر